تعریف طلاق عاطفی
امروزه یکی از شایعترین معضلهای زندگی زناشویی طلاق عاطفی است. بسیاری از زوجها برای حلوفصل این مشکل به متخصصان حوزه روان مراجعه میکنند و تعداد زیادی نیز بهخاطر این مشکل از یکدیگر بهصورت قانونی جدا میشوند و طلاق میگیرند. طلاق عاطفی میتواند تأثیرهای بسیار نامطلوبی بر سلامت روان زوجها و فرزندان آنها داشته باشد؛ بنابراین شناسایی، پیشگیری و تلاش برای نجات زندگی زناشویی از این معضل حائز اهمیت است.
طلاق عاطفی یک حالت جدایی عاطفی از همسر یا ازدواج است که میتواند قبل یا بعد از طلاق قانونی اتفاق بیفتد و شامل عبور از مراحل غم و اندوه برای رهاکردن رابطه است. طلاق عاطفی میتواند باعث شود زوجها در زندگی مشترک با هم تعاملی نداشته باشند و جداگانه زندگی کنند. طلاق عاطفی اغلب زودتر از طلاق قانونی اتفاق میافتد یک مکانیسم روانی است که برخی از افراد متأهل وقتی رابطه زناشویی را مخل رفاه خود دریابند، برای جداکردن احساسات خود از ازدواج استفاده میکنند.
نشانههای طلاق عاطفی
همانطور که گفته شد شناسایی طلاق عاطفی برای درمان و یا پیشگیری از آن مهم است. گرچه در ابتدا شناسایی این مشکل راحت نیست؛ اما برای این کار میتوانیم به نشانهها و علائم آن که بهصورت روزمره رخ میدهند توجه کنیم. این نشانهها میتواند از زوجی به زوج دیگر متفاوت باشد و طیف متنوعی از علائم را در برمیگیرد. برخی از علائم ممکن برای طلاق عاطفی عبارتاند از:
- اجتناب یا دوریکردن از همسر خود، در زمان باهم بودن یا گفتگو
- عدم علاقه به فعالیتها، احساسات، یا رفاه همسر خود
- احساس قطع ارتباط عاطفی، کمبود صمیمیت، عشقورزی یا محبت
- ردکردن یا نادیدهگرفتن تقارب جنسی با همسر و داشتن میل جنسی کم یا عدم وجود آن
- عدم تمایل به کار بر روی رابطه برای حل مشکلات یا بهبود ارتباط، یا امتناع از دریافت کمک حرفهای
- برخورد تحقیرآمیز، انتقادی، تدافعی، یا بیتفاوت نسبت به همسر خود، یا داشتن بحث و جدلهای مکرر
- جستجوی برآوردهشدن نیازهای عاطفی خارج از ازدواج، مانند روابط نامشروع، سرگرمیها، شغل، یا دوستان
- احساس نارضایتی، کینهتوزی، یا تحقیر نسبت به همسر خود، یا ازدستدادن امید به آینده زندگی مشترک.
همانطور که به نظر میرسد طلاق عاطفی میتواند فرایندی بسیار دردناک و چالشبرانگیز باشد، اما این نکته حايز اهمیت است که راههایی برای بهبود و پیشگیری از آن وجود دارد؛ یعنی میتوان از آن جلوگیری کرد و برگشت، در ادامه متن به برخی از این راهها اشاره میکنیم؛ ولی بهصورت خلاصه این برگشت در صورتی ممکن است که هر دو شریک آماده باشند روی رابطه خود کار کنند.
دلایل طلاق عاطفی
طلاق عاطفی میتواند علل مختلفی داشته باشد، مانند عدم صمیمیت، عدم تعهد، خیانت، ناسازگاری، درگیریهای خانوادگی، اختلافهای مالی، اعتیاد یا سوءاستفاده. همچنین با تغییروتحول ارزشها، عقاید و آدابورسوم یک جامعه، نقشها و انتظارهای زنان و مردان آن جامعه و فرهنگ از یکدیگر تغییر میکند و این خود میتواند عامل نزاع و اختلافنظر و در نهایت طلاق عاطفی باشد.
اگرچه طلاق عاطفی فرایندی دردناک و چالشبرانگیز است، اما همچنین میتواند از نظر قانونی و عاطفی نیز کارکرد مهمی داشته باشد و به افراد کمک کند تا تعادل روانشناختی خود را بازیابند، مرهمی برای شکست در رابطه باشد و کمک کند افراد به زندگی خود ادامه دهند. بااینحال، درک و پذیرفتن نقشی که هر یک از شریکها در فروپاشی رابطه ایفا کردند و دریافت کمک حرفهای از یک متخصص، مانند زوج درمانگر، ضروری و بسیار مهم است.
آیا طلاق عاطفی همیشه منجر به جدایی میشود؟
برخی منابع نشان میدهند که ازدواج میتواند از طلاق عاطفی جان سالم به در ببرد؛ اما این اتفاق در صورتی ممکن است که:
- هر دو شریک به قطع ارتباط عاطفی آگاهی داشته باشند و مایل به رسیدگی به مسائل اساسی باشند،
- هر دو برای التیام زخمهای عاطفی و بازسازی اعتماد و صمیمیت، به دنبال کمک حرفهای مانند مشاوره ازدواج یا درمان فردی باشند،
- هر دو به طور آشکار و صادقانه در مورد احساسات، نیازها و انتظارات خود صحبت کنند و با همدلی و احترام به یکدیگر گوش دهند
- هر دو متعهد شوند که تغییرات مثبتی در رفتار، نگرش و مهارتهای رابطه خود ایجاد کنند و از رشد و شادی یکدیگر حمایت کنند.
بااینحال، ازدواج ممکن است پس از طلاق عاطفی دوام نیاورد و این در صورتی است که:
- یکی از طرفین یا هر دو از نظر احساسی از طلاق عاطفی بهعنوان راهی برای آمادگی جهت طلاق قانونی استفاده کنند و هیچ علاقهای به آشتی یا نجات زندگی مشترکشان نداشته باشند.
- یکی از طرفین یا هر دو درگیر خیانت، سوءاستفاده، اعتیاد و… باشند که به طور جبرانناپذیری به رابطه آسیب وارد کرده است،
- یک یا هر دو طرف آنقدر از یکدیگر دور شده باشند که دیگر هیچ ارزش، هدف، علایق یا محبت مشترکی نداشته باشند،
- یک یا هر دو آن قدر از یکدیگر ناراضی و رنجیده باشند و یکدیگر را تحقیر کنند که امیدی نسبت به آینده ازدواجشان نداشته باشند.
پیشگیری از طلاق عاطفی
بالاتر گفته شد که پیشگیری از طلاق عاطفی ممکن است. برخی از روشهای ممکن برای جلوگیری از طلاق عاطفی عبارتاند از:
- صحبت صادقانه با همسر خود درباره احساسات، نیازها، و انتظارات خود، و گوشدادن به آنها با همدلی و احترام
- احیای عشق و صمیمیت در ازدواج با در کنار هم بودن، بروز محبت، و توجه به خواستههای همسر خود
- جستجوی کمک حرفهای مانند مشاوره ازدواج یا درمان فردی اگر با مشکلات عاطفی، مناقشات، یا مشکلات ارتباطی دستوپنجه نرم میکنید
- بخشش خود و همسر خود برای هر خطا یا آسیبی که ممکن است منجر به طلاق عاطفی شده باشد و یادگیری از آنها برای جلوگیری از تکرار در آینده
- تعهد به ایجاد تغییرات مثبت در رفتار، نگرش، و مهارتهای ارتباطی خود و حمایت از رشد و شادی شریک زندگی
- تعیین و حفظ مرزها با همسر خود اگر در حال طلاق قانونی هستید و جلوگیری از تماس یا تعارض غیرضروری که ممکن است احساسات منفی را برانگیزد.
نقش زوج درمانگر در طلاق عاطفی
یک زوج درمانگر میتواند با فراهمکردن فضای امن و حمایتکننده برای زوجین برای کشف و بیان احساسها، نیازها و نگرانیهای خود به بهبود طلاق عاطفی کمک کند. یک زوج درمانگر همچنین میتواند به زوج کمک کند تا:
- علل و آثار طلاق عاطفی مانند عدم ارتباط، صمیمیت، اعتماد، احترام یا سازگاری را درک کنند.
- الگوهای منفی تعامل را که منجر به دوری عاطفی و قطع ارتباط شده است، شناسایی و تغییر دهند.
- پیوند عاطفی و دلبستگی بین زوج را با تقویت همدلی، شفقت و پاسخگویی دوباره بازسازی کنند.
- جنبههای مثبت رابطه مانند ارزشهای مشترک، اهداف، علایق و خاطرهها را تقویت کنند.
- همچنین او میتواند به زوج کمک کند تا در مورد مسائل عملی جدایی یا طلاق، مانند امور مالی، حضانت، والدگری مشترک یا حمایت اجتماعی مذاکره کنند.
یکی از رویکردهای مبتنی بر شواهد که زوج درمانگر میتواند برای کمک به طلاق عاطفی از آن استفاده کند، درمان متمرکز بر هیجان (EFT) است. EFT بر این فرض استوار است که طلاق عاطفی نتیجه دلبستگی ناایمن و نیازهای عاطفی برآورده نشده بین زوج است. هدف EFT کمک به زوج در موارد زیر است:
- چرخههای منفی تعامل را که ناراحتی عاطفی و بیگانگی ایجاد میکند، بشناسند و تنشزدایی کنند.
- به عواطف، نیازها، و ترسهای زیربنایی خود دسترسی داشته باشند و آنها را به شیوهای سازنده به اشتراک بگذارند.
- به عواطف، نیازها و ترسهای یکدیگر با همدلی، اعتبارسنجی و اطمینان پاسخ دهند.
- یک پیوند دلبستگی ایمن ایجاد کنند که نزدیکی، اعتماد و انعطافپذیری را تقویت میکند.