نگاهی به مشکلات مهاجران در بازگشتِ دوباره به وطن
پانزده سال کارِ بیوقفه در خارج از کشور کافی بود که تانجا اشتیاقی وصفناشدنی برای بازگشت به وطن، قدم نهادن در خانهی خود و دیدار با اعضای خانواده و دوستانش داشته باشد. اما چرا او بهمحض باز کردنِ چمدانهایش، برگشتن به محل کار سابقِ خود و گپ زدن با دوستانش، دچار احساس کلافگیِ ناشی از دلتنگی و تنهایی شد؟ شاید چون وطن، دیگر «وطن» نبود!
بر اساس ارزیابیها، چیزی قریب به پنجونیم میلیون بریتانیایی، در خارج از کشور زندگی میکنند؛ این آمار معادل با تقریبا ده درصد از جمعیتِ مهاجران است. با وجود اینکه برخی از مهاجران تصمیم به ترک دائمی کشور میگیرند، اما درصد قابلتوجهی از آنها بالاجبار به بریتانیا بازخواهند گشت.
بازگشت به وطن: «شوک فرهنگی معکوس»
تعداد قابلتوجهی از مهاجران پس از فائق آمدن بر چالشهای مرتبط با اقامت در یک کشور جدید، به اشتباه فکر میکنند که مراحلِ بازگشت به کشور خود را نیز با موفقیت طی خواهند کرد. اما چرا چنین اتفاقی رخ نمیدهد؟
«شوک فرهنگی» یک اصطلاح رایج محسوب میشود. بسیاری از سازمانها و ادارات، به آمادهسازیِ کارکنان خود در جهت تسهیل انتقالِ آنها به خارج از کشور میپردازند. با وجود اینکه «شوک فرهنگی معکوس» پدیدهای ناشناختهتر و آزاردهندهتر از «شوک فرهنگی» شناخته میشود، اما مهاجران و افراد شاغلی که به کشور بازمیگردند، توجه چندانی به این پدیده ندارند؛ مگر اینکه واقعا با آن دستوپنجه نرم کنند.
«شوک فرهنگی معکوس» به چه شکل نمایان میشود و چه احساسی را به همراه دارد؟ «شوک فرهنگی معکوس» به عوامل مختلفی بستگی دارد. این پدیده میتواند بر اساس ماهیتِ تجربهی مهاجرتیِ شما، نقش شما در خانواده و شرایط زندگیِ جدیدی که به آن بازگشتهاید، با اَشکال گوناگون ظاهر شود. آیا شما همسرِ یک فرد شاغل هستید که باید به همراه او به کشوری دیگر مهاجرت کنید یا اینکه بابت شغلِ خودتان مهاجرت کردهاید؟ آیا شما از ابتدا در خارج از کشور متولد و بزرگ شدهاید (کودکِ فرهنگ سوم)[1] و این اولین تجربهی زندگی شما در کشور خود محسوب میشود؟ آیا «شغلِ شما» علت اصلی بازگشتتان به وطن بوده است یا به دلیل شرایط ناگوار مانند بیکاری، بیماری یا دلایل خانوادگی مجبور به بازگشت به وطن شدهاید؟
پس از بازگشت به وطن و بر اساسِ مقتضیاتِ شما، «شوک فرهنگی معکوس» میتواند نقشِ شما را در محل کارتان به یک نقش محدود یا نقشی نامرتبط با تجربیات شما تقلیل دهد. بر همین اساس، شما ممکن است متوجه شوید که در محیط کار جدید از همان عملکرد همیشگی برخوردار هستید اما از نظر وضعیت مالی دچار نقصان شده باشید.
پس از بازگشت به وطن، فرزندان شما ممکن است در مدرسهی جدیدِ دچار مشکل شوند یا ممکن است حتی به زبان مادری نیز مسلط نباشند. شما در خارج از کشور احتمالا یک خدمتکار خانگی داشتهاید و حالا پس از بازگشت به کشور خود، شاید خجالت میکشید که برای ادارهی یک منزل دچار مشکل شدهاید؛ این در حالی است که به نظر میرسد دیگران در کشور شما، جمعوجور کردن یک خانه را کاری آسان میدانند.
از دیگر مشکلات بازگشت به وطن، میتوان به مواجهه با دوستان اشاره کرد. با وجود اینکه دوستیِ شما با آنها برای چندین دهه و حتی از دوران کودکی قدمت دارد، اما به نظر میرسد در حال حاضر و پس از بازگشت شما به وطن، شکافی عمیق مابین شما و دوستانتان ایجاد شده است.
مشاوره در خصوصِ «شوک فرهنگی معکوس»
تانجا در صدد مشاوره برای پیدا کردن یک راهکار برای شوک فرهنگی معکوسِ خود بود. اتاق درمان برای او به مکانی امن برای ابراز احساساتی همچون اضطراب و سرخوردگی مبدل شد. تانجا موفق شد با افراد یا چیزهایی که مسببِ برانگیختگی این نوع احساسات بودهاند، کنار بیاید.
او توانست خود را به جای دوستان و خانوادهی خویش قرار دهد و پروسهی بازگشت به وطن را از دیدگاه آنها و البته از دید خودش بنگرد. همچنین، او به علتِ برآشفتگی خود در محل کار پی برد و با ارائهی درخواست به کارفرمای خود توانست نقشِ خویش را در محیط کار تغییر دهد تا از این طریق بتواند از مهارتهای تخصصی که در خارج از کشور کسب کرده بود، استفاده کند. او بهتازگی دریافت که از آن چیزی که خودش تصور میکرد، خلاقتر و انعطافپذیرتر است. تانجا در زندگی جدیدش، به بهرهگیری از راهبردهای مقابلهای روی آورد. در عین حال، او برای تکتکِ سالهایی که در جامعهای دیگر زیسته بود، ارزش قائل بود.
چه در حال برنامهریزی برای بازگشت به وطن باشید، چه در حال حاضر به وطن خویش برگشته باشید، گفتگو با یک درمانگر میتواند به شما کمک کند تا برای بسیاری از احساسات و تجربیاتی که «مهاجرانِ عزیمتکرده به وطن» با آن مواجه هستند، آماده شوید و آنها را تجزیهوتحلیل کنید. شما برای مواجهه با چنین مشکلاتی، عمدتا از آمادگیِ کافی برخوردار نیستید. در چنین مواردی بهتر است به دنبال درمانگری باشید که تجربهی کاریِ مستقیم با افرادِ درگیر با «شوک فرهنگی» و «شوک فرهنگی معکوس» داشته باشد.
۱. کودک فرهنگ سوم: «کودکان فرهنگ سوم» یا «افراد فرهنگ سوم» افرادی هستند که در فرهنگی غیر از فرهنگ والدینِ خود (یا فرهنگ ملیتِ خود) بزرگ شدهاند و همچنین بخش قابلتوجهی از سالهای رشد خود را در محیطی متفاوت زندگی کردهاند.
منبع مقاله
مترجم: مجید صادقحسینی