«بودیسم» و روان‌درمانی

بودیسم

فهرست مطالب

  •  مقدمه
  •   فلسفه‌ی بودایی و کاربرد آن در روان‌درمانی
  •  مفاهیم و تکنیک‌های بودایی در روان‌درمانی
  •   مزایای روان‌درمانی مبتنی بر بودیسم
  •  نتیجه‌گیری

مقدمه

«بودا» در لغت به معنای «بیدارشده» است و به نامِ موسس مذهب بودایی (سیدارتا گاوتاما بودا) اشاره دارد. نسبتِ «بودا» نه‌تنها به بنیانگذار این مذهب، بلکه به هر فردی که در بوداگرایی به مرتبه‌ی بالایی از تقوا و تعقل دست یافته باشد نیز اطلاق می‌گردد. بنابراین «بودا» تنها یک شخص نیست، بلکه مقامی شامخ است که بودایی‌ها، در صورت تحقق مراتب مذکور، می‌توانند به آن دست یابند.

اگر چه «آیین بودا» گستره‌ی خود را از هندوستان آغاز و با اشاعه در سراسر آسیا، جمعیتی پانصد میلیون نفری را- به‌عنوان پیروانش- با خود همراه ساخت، اما عده‌ای از پژوهشگران معتقد هستند که خاستگاه اندیشه‌های آیین بودا، برگرفته از گروهی از آریایی‌های بوده‌ است که از ایران کوچ و در هندوستان ساکن شده‌اند. این پژوهشگران باور دارند که بسیاری از آموزه‌های بودا در دین زرتشت ریشه دارد؛ دیدگاهی که بسیاری از فرضیات پیشین در مورد خاستگاه تاریخیِ «آیین بودا» را به چالش کشیده است.

در اواسط قرن بیستم، همکاری گسترده‌ای بین بسیاری از روانکاوان و اندیشمندان بودایی صورت گرفت. روانکاوان‌ با نگاهی دقیق‌تر دریافته بودند که «بودیسم» و «روانشناسی غربی» هم در تئوری و هم در عمل، با یکدیگر همپوشانی دارند. در طول قرن گذشته، پژوهشگران، آثار متعددی در رابطه با اشتراکات فراوان بین «بودیسم» و شاخه‌های گوناگون روانشناسی مدرنِ غربی (مانند روانشناسی وجودی، روانشناسی با رویکرد پدیدارشناسی، روانشناسی شناختی، روانشناسی انسان‌گرایانه و روان‌درمانی مبتنی بر روانکاوی) نگاشته و منتشر کرده‌اند. آلن واتس، فیلسوفی انگلیسی بود که به تفسیر فلسفه‌های شرقی می‌پرداخت و اولین فردی بود که صراحتا اعلام کرد که «بودیسم» نوعی «روان‌درمانی» است. او معتقد بود که اگر به آن سبک زندگی که «بودیسم» اشاعه‌گر آن است به‌دقت بنگریم، می‌توانیم نگاهی را که به فلسفه و دین در غرب داشته‌ایم، تغییر دهیم. زیرا ما با شناخت بودیسم درمی‌یابیم که در حقیقت با یک «روان‌درمانی» روبرو هستیم.

تعریف بودیسیم و ارتباط آن با روان درمانی
تعریف بودیسیم و ارتباط آن با روان درمانی

«فلسفه‌ی بودایی» و کاربرد آن در «روان‌درمانی»

«بودیسم» علاوه بر اینکه یک سنت شرقی است، در اصل یک فلسفه یا شیوه‌ی زندگی است که بر اساس آموزه‌های «بودا» بنا شده است. بسیاری از بودایی‌ها، «بودیسم» را یک «دین» نمی‌دانند؛ بلکه آن را مجموعه‌ای از اعمال و اصول می‌دانند که در راستای تسکینِ رنج و حرکت به‌سمت رهایی است. کلیت فلسفه‌ی بودا بر چهار حقیقت، که به آن‌ها «چهار حقیقت شریف» نیز می‌گویند، استوار است:

  • زندگی سرشار از رنج است.
  • علت رنج دیدنِ آدمی تمایلات نفسانی، اجتناب و نادانی است.
  • دست شستن از رنج ممکن است و توان رهایی از رنج‌ها در خودِ انسان نهفته است.
  • راه متوقف ساختن رنج‌ها، در هشت چیز خلاصه می‌شود. (راه اصیل هشت‌گانه)
بیشتر بخوانید:  خشونت خانگی علیه زنان: علل و راهکارها

«راه اصیل هشت‌گانه» شامل موارد زیر است:

  1. دیدگاه صحیح: درک درست از «چهار حقیقت شریف»
  2. عزم صحیح: داشتن عزم برای رهایی از عوامل پدیدآورنده‌ی رنج
  3.  گفتار صحیح: صداقت، صراحت و دوری از پلشتی‌های زبان
  4. کردار صحیح: دوری از خشونت، دزدی، ناهنجاری‌های جنسی و…
  5. معیشت صحیح: امرار معاشِ عاری از زیان، فریب، زور و ارعاب
  6.  تلاش صحیح: ایجاد عادات ذهنی مناسب و فاصله گرفتن از افکار منفی در زمان بروز آن‌ها
  7. اندیشه‌ی صحیح: پذیرش ذهنی افکار، احساسات و رویدادها بدون دلبستگی به آن‌ها
  8. تمرکز صحیح: بهره‌گیری از مراقبه در جهت پایان دادن به رنج‌ها و رسیدن به روشنگری (که بعضا به آن «نیروانا» می‌گویند.)

با وجود این‌که «فلسفه‌ی بودایی» یک «روش درمانی مبتنی بر شواهد» محسوب نمی‌شود، اما بسیاری از مضامین آن در«روان‌درمانی» مورد استفاده قرار گرفته است. بزرگترین تفاوت بین «فلسفه‌ی بودایی» و «روان‌درمانی غربی» این است که «فلسفه‌ی بودایی» هیچ موضوعی را آسیب‌شناسی نمی‌کند و کلیه‌ی مسائل را به‌عنوان کارکردهای مرتبط با شرایط انسانی می‌پذیرد که می‌توان از طریق روش‌ها و شیوه‌های سنتی به آن پرداخت. درمانگران توانسته‌اند که با تکیه بر «راه اصیل هشت‌گانه» و بهره‌گیری از ابزارهای عملی مرتبط (مانند مراقبه، تکنیک‌های ذهن‌آگاهی و دیگر راهکارهای برآمده از بودیسم) به درمان افرادی بپردازند که با چالش‌های سلامت روان دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند. این چالش‌ها عبارتند از:

  • اضطراب
  • فشار روانی
  • اختلالات خُلقی
  • اختلالات شخصیت
راه اصیل هشت گانه
راه اصیل هشت گانه

مفاهیم و تکنیک‌های بودایی در «روان‌درمانی»

۱- تکنیک مراقبه (مدیتیشن) و تمرکز حواس

تکنیک‌های مدیتیشن بسیار متعدد هستند و عملکرد هر کدام از این تکنیک‌ها برای افراد مختلف می‌تواند متفاوت باشد. هدف اساسی مدیتیشن «کسب آرامش درونی» و «معطوف ساختن توجه» است. «ذهن‌آگاهی» ما را به حضورِ بدون‌قضاوت در لحظه‌ی حال دعوت می‌کند و مانع گرفتار شدن ما در گذشته یا آینده می‌شود. «کاهش استرس مبتنی بر ذهن‌آگاهی (MBSR)» و «شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی (MBSR)» دو روش درمانی در راستای به‌کارگیری ذهن‌آگاهی در مسیر کاهش رنج به حساب می‌آیند. همچنین استفاده از ذهن‌آگاهی در مسیر درمان، برای درمانگران نیز مزیت‌هایی را به همراه دارد. ذهن‌آگاهی این امکان را برای درمانگران فراهم می‌کند که نه‌تنها به درمانجو، بلکه به وضعیت ذهنی خود نیز توجه داشته و از زمزمه‌های ذهنی خویش آگاه باشند تا از این طریق بتوانند این نجوای درونی را مدیریت کنند.

بیشتر بخوانید:  اختلال بیش‌فعالی در کودکان: علل و درمان آن   

از دیگر فواید مدیتیشن می‌توان به تحول در میزان توجه و احساسات، ایجاد تغییر در فعالیت‌های مغز و همچنین کمک به افراد درگیر با اضطراب و افسردگی اشاره کرد.

بودا معتقد بود که «درد» در زندگی اجتناب‌ناپذیر است و «رنج» پاسخِ ما به دردِ اجتناب‌ناپذیر زندگی است، بنابراین «رنج» اختیاری است. موضوع اساسی این است که افراد عموما به رنج‌های موجود دامن زده و بر شدتِ آن‌ها می‌افزایند. باید توجه داشت که خودمان را به «قربانیان درمانده‌ی احساسات خویش» مبدل نکنیم؛ زیرا ما بی‌تردید از توان تغییرِ شرایط برخوردار هستیم. یکی از موضوعات اساسی در درمانِ شناختی-رفتاری (CBT) تغییر احساسات از طریق تغییرِ طرز تفکر است. «فلسفه بودایی» نیز با کاربردی مشابه، نحوه‌ی واکنش ما به افکار را از طریق تکنیک‌هایی مانند «تمرکز حواس» و «مدیتیشن» تغییر می‌دهد.

۲- مفهوم ناپایداری

توجه به این نکته که هیچ‌چیز، از جمله افکار آزاردهنده، احساسات دردناک، امیال و رخدادهای چالش‌برانگیز دائمی نیست، می‌تواند در مسیر روان‌درمانی کمک‌کننده باشد. «آگاهی از مفهوم ناپایداری» می‌تواند از پریشانی کاسته و امید را افزایش دهد. مهم‌ترین مزیت آگاهی از ناپایداری و متغیر بودن همه‌چیز، این است که ما می‌توانیم در مواجهه با حالات و موقعیت‌ها، واکنش‌های متفاوتی از خود نشان دهیم. «رفتاردرمانیِ دیالکتیکی (DBT)» و «درمانِ مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)» از جمله درمان‌هایی هستند که از مفهوم «ناپایداری» استفاده می‌کنند.

۳- مفهوم مهربانی

مهربان بودن و همدلی با دیگران می‌تواند احساسات مثبت، مانند شادی، را در وجود ما برانگیخته سازد. مراقبه‌ی محبت‌آمیز  (LKM) یک تکنیک برگرفته‌ از آیین بودایی است که به ما می‌آموزد که نه‌تنها نسبت به دیگران، بلکه نسبت به خود نیز مهر بورزیم. از مزیت‌های این تکنیک می‌توان به کاهش سطح اضطراب، افسردگی، خشم و ترس اشاره کرد.

بیشتر بخوانید:  روابط خارج از تاهل؛ علل و آسیب‌های ناشی از آن بر روابط زوجین

مزایای «روان‌درمانی» مبتنی بر «بودیسم»

از مزایای پُرشمار بودیسم می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • افزایش آگاهی بدنی
  • معنامندی و هدف‌مندی در زندگی
  • دستیابی به سطوح بالاتر خودآگاهی در مورد افکار و احساسات
  • رابطه‌ی سالم‌تر با خویشتن
  • فعال شدن سیستم عصبی پاراسمپاتیک
  • توانمندی در تنظیم احساسات
  • کاهش استرس، اضطراب، ترس، خشم و نشخوار فکری
  • تقویت تمرکز و حافظه فعال
  • بهبود خواب
  • عمق‌بخشی به ارتباط با دیگران
  • کمک به حل مسائل وجودی
  • مشکلات مربوط به سوء‌مصرف مواد
  •  تسکین درد جدایی
مزایای روان درمانی بر مبنای بودیسم
مزایای روان درمانی بر مبنای بودیسم

نتیجه‌گیری

میزان قرابت و همپوشانی «بودیسم» و «روان‌درمانی» به حدی‌ست که برخی از آموزه‌های بودا با اکتشافات و ایده‌های جدید در حوزه‌ی روان‌درمانی همخوانی دارند. آموزه‌هایی که ۲۵۰۰ سال پیش توسط بودیسم اشاعه شده و امروز در قالب روانشناسی توسعه یافته است. بسیاری از روانشناسان، اندیشمندان و نویسندگان مطرح غرب، از جمله کارل یونگ، اریش فروم، جک کورنفیلد، تارا باخ، جوزف گلدشتاین، شارون سالزبرگ و آلن واتس، تلاش کرده‌اند که مابین «بودیسم» و «روانشناسی» پُل زده و برخی مفاهیم را با یکدیگر ادغام کنند. همچنین روانکاوان شهیری همچون کارن هورنای و فریتز پرلز مطالعاتی را بر روی بودیسم و ارتباط آن با روانشناسی انجام داده‌اند.

بودا، به‌عنوان یک درمانگر بزرگ شناخته می‌شد و تصویر مجسمه‌ی او که در حال مراقبه نشسته، همواره برای جهانیان نمادی از آرامش و متانت بوده است. او مانند هر درمانگر دیگری تمرکز خود را بر اهدافی مانند تشخیص، تشریح و پایان دادن به رنج‌های انسانی متمرکز ساخت و از طریق «چهار حقیقت شریف» راهکاری برای اتخاذ یک قالبِ تشخیصی در جهت توضیح رنج و درمان آن پیدا کرد. بودا با حقیقت شریفِ اول، بیماری بشر را تشخیص می‌دهد، با حقیقت دوم علت‌شناسی می‌کند، با حقیقت سوم نوعی پیش‌آگاهی را ارائه می‌کند و در نهایت از طریق حقیقت چهارم یک درمان را پیشنهاد می‌کند.

نویسنده: مجید صادق‌حسینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

02122476041