پیامدهای اعتیاد زنان
یک مطالعه کیفی
تحقیر و طرد اجتماعی
طرد و پذیرش نشدن اجتماعی و خانوادگی از مهمترین مشکلات فرد معتاد است. محرومیت اجتماعی، برچسب خوردن و لکه ننگ ناشی از اعتیاد و احساس اینکه در بین افراد جامعه جایی ندارد، هزینه های بالایی را بر فرد معتاد و جامعه وارد میکند.
سحر ۲۱ ساله با ۹ سال سابقه مصرف از شرایط خود بعد از اعتیاد میگوید: قبل از استفاده از مواد خوب بودم،
خوشگل بودم و خواستگار داشتم، ولی بعدش دیگه همه به نیت مواد و استفاده از من به من نگاه میکردند. از نظر ثریا ۴۸ ساله با دو سال سابقه مصرف هم اعتیاد تمام روابط اجتماعی او را تغییر داده، و وی را مطرود و منزوی کرده است: من روابط اجتماعیام عالی بود دوستان زیادی داشتم که بعد از اعتیادم همه را از دست دادم و دوستان جدیدی پیدا کردم که مثل خودم مصرف کننده بودند، ارتباطم با همه کمرنگ شد و همه فهمیده بودند من معتاد شدم برای همین از من فاصله میگرفتند.
آمنه ۴۶ ساله هم میگوید: وقتی همسایه ها و فامیل فهمیدند من مواد میکشم، همه من را طرد کردند و دیگه با کسی ارتباط نداشتم. این طرد اجتماعی وضعیت زنان معتاد را در شرایط ناگوارتری از نظر زیست و نیز احتیاج به دسترسی به مواد مخدر قرار میدهد. سکینه ۴۸ ساله با ۲۸ سال سابقه اعتیاد دربارۀ عواقب طردش از سوی خانواده میگوید: من شوهرم مرده، خودم هم یک معتاد هستم، نه کسی به من کاری میدهد و نه میتوانم جایی پیش اقوام بروم و بمانم. همه از من فاصله میگیرند و من فقط میتوانم با گدایی و زباله گردی خرج موادم را در بیاورم.
زندگی رقت بار
وجود معتادان بی خانمان در خیابانها و محله های شهرهای بزرگ یک مسئله اجتماعی است. اعتیاد میتواند فرد را تا زندگی در شرایط ناگوار و نامناسب و نداشتن سرپناه و گذران زندگی در مراکز عمومی مثل پارکها، خانه های خرابه و دورافتاده و کف پیاده روها بکشاند. این شرایط رقت بار بیشتر محصول پرهیز خانواده ها از حضور فرد معتاد در خانواده و نیز ارتکاب فرد معتاد به اَعمالی است که زندگی را بر اعضای خانواده سخت و دشوار میکند.
بی خانمانی زنان معتاد، آنها را در شرایط بدتری در مقایسه با مردان معتاد قرار میدهد و به بازتولید درماندگی منجر می شود. زنان معتاد علاوه بر رنج بی پناهی، در معرض زندگی کارتن خوابی و بی خانمانی می باشند. فرزانه ۴۰ ساله با هفت سال سابقه میگوید: من همه چیزم را از دست دادم؛ فرزند، همسر و زندگی. حامی هم نداشتم تا من را از این منجلاب بیرون بکشد. دیگر خسته شده بودم، خسته از کارتن خوابی و زندان و تیمارستان. بارها دست به خودکشی زدم تا رها شوم. ته خط رسیدن، یکدفعه که پیش نمی آید. بلکه خیلی از مشکلات دست به دست هم میدهد تا آدم به ته خط برسد هیچ کسی به اندازه یک زن معتاد، درد و رنج بی احترامی، تحقیر، و طرد را تجربه نکرده. هیچ کس به اندازه ما نمیدونه مواد با انسان چه میکنه. بی خانمانی تنها مشکل سرپناه نیست بلکه مشکل اینه دیگه خانواده و دوست و آشنا و پناه نداری.
سحر هم با ۲۱ سال سن و ۹ سال سابقه مصرف از تجربه بی خانمانی اش چنین میگوید: شیشه میکشیدم و تا صبح بیداری میکشیدم فاز بیرون رفتن میگرفتم. همیشه هر جایی بساط بود میرفتم و با آنها میکشیدم آنها هم با من برنامه رابطه ی جنسی داشتند. برای من مهم نبود فقط میخواستم مواد داشته باشم.
بتول ۳۱ ساله هم با هشت سال سابقه مصرف میگوید: همیشه تو خیابونها بودم به چادر بچه ها هم سر میزدم. بعضی وقتها هم خفتم میکردند. بعضی هاشون هم با معرفت بودند به من کاری نداشتند و ازشون مواد می گرفتم.
فاصله زناشویی و ترک همسر
اعتیاد موجب بی توجهی به نیازهای عاطفی اعضای خانواده میشود. اعتیاد روابط زناشویی همسران را دچار تنش های زناشویی و همچنین طلاق عاطفی و قانونی میکند و کیفیت زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
زری ۴۳ ساله با چهار سال سابقه مصرف از فاصله بین خودش و همسرش بعد از اعتیادش میگوید: شوهرم ً دیگه با من اصلا کاری نداشت و با من حرف هم نمیزد. خودمم از شوهرم بدم آمده بود و فقط فکر تهیه مواد بودم. اعتیاد میتواند منجر به طلاق و جدایی زوجین شود. مهری ۲۸ ساله با ۹ سال سابقه ی مصرف میگوید: همسرم وقتی فهمید با دوستانم مواد میکشم ترکم کرد و گفت چون تو سیگار و مواد میکشی دیگر تو را نمی خواهم.
مرگ مادری
زنان معتاد در کفایت والدی محدودیت دارند؛ به طوری که قادر به رفع نیازهای عاطفی و فیزیکی فرزندان خود نیستند و احتمال سوءرفتار و نادیده گرفتن کودک در آنها زیاد است. فرزندان این مادران برای توسعه ی مهارتهای اجتماعی ارتباطی که آنها را در مقابل خطر محافظت میکند، فرصتهای محدودی خواهند داشت. ایفای نقش مادری و داشتن عاطفه مادری در زنان معتاد دچار مشکل می شود و تهیه و مصرف مواد برای مادران معتاد از وضعیت فرزندان و کودکان شان مهمتر میشود.
صغری ۴۸ ساله با ۲۱ سال سابقه مصرف میگوید: من را با کراک گرفتند، پنج سال در زندان بودم. دخترم شش ماهه بود و پسرم دوازده ساله. آنها را بردند بهزیستی، بعد از زندان هم با این وضعیتم نمی توانستم بروم آنها را پس بگیرم بایست خرج موادم را در میآوردم.
از بین رفتن عاطفه مادری در زنان معتاد در فروش فرزندان خود یا در سقط جنین نیز نمود دارد. توران ۳۴ ساله با هفت سال سابقه اعتیاد درباره سقط جنین خود توضیح میدهد: من الان دومین بچه را از شوهر صیغه ای خودم حامله هستم ولی میخوام سقطش کنم من نمیتونم شیشه نکشم.
تن فروشی و روابط جنسی پرخطر
زنان با توجه به مشکل درآمد و توانایی برای به دست آوردن مواد مخدر از راههای دیگر، گاهی تن به کارهای ضد اخلاقی می دهند و به راحتی مورد سوءاستفاده سودجویان قرار میگیرند، که به طور یقین این مشکل باعث افزایش تخریب آنها می شود و برگشت آنها به زندگی سالم را سخت تر میکند.
سحر ۲۱ ساله با ۹ سال سابقه مصرف درباره روابط جنسی خود چنین میگوید: هر کدوم از بچه ها برای من دوا و شیشه می آورد با من برنامه هم داشت. با داداشم که خونه مجردی گرفتیم خودش مواد فروشی میکرد و برای من هم مواد می آورد و به من تجاوز هم میکرد و بعد از اینکه من را از خانه اش بیرون انداخت من هر جایی میخوابیدم و هر کاری میکردم.
یکی دیگر از زنان معتاد به نام ساناز ۳۰ ساله با ۱۰ سال سابقه مصرف از اینکه توانسته است هم مواد به دست بیاورد و هم نفع مادی در این روابط داشته باشد، ابراز خوشحالی میکند: من میرفتم با مردها شیشه که می کشیدم با من رابطه هم برقرار می کردند. تا صبح بیداری میکشیدیم. مشروب مون هم به راه بود. این بهترین موقع بود که اونها رو تیغ بزنم.
اینگونه روابط بی ضابطه جنسی برای به دست آوردن مواد، اغلب زنان معتاد را در معرض سقط جنین های نامشروع و نیز در معرض ابتلا به انواع بیماریهای عفونی و ابتلا به ویروس اچ.آی.وی ایدز قرار می دهد.
سیمین ۴۲ ساله با ۲۰ سال سابقه مصرف، دارای دیپلم و وضعیت اقتصادی ضعیف: من ۲۰ سالی هست که تن فروشی کردم، وقتی شوهر داشتم وقت هایی که پول برای مواد می خواستم، شوهرم من را مجبور به این کار می کرد. ولی بعد از اینکه زندان رفت من دیگه افتادم تو خیابان یا خفتم می کردند یا خودم مجبور بودم برای اینکه از گرسنگی و بی موادی نمیرم خودم را بفروشم. دو سال پیش هم آزمایش ایدز دادم که مثبت بود.