نوروفیدبک به عنوان یک روش درمانی نوین، مرزهای علوم اعصاب و روانشناسی بالینی را جابجا کرده است و اکنون به عنوان یکی از مؤثرترین ابزارهای خودتنظیمی مغز مورد توجه متخصصان قرار دارد. این تکنیک که مبتنی بر اصول شرطیسازی و نوروپلاستیسیته است، به بیماران و مراجعان میآموزد تا الگوهای فعالیت مغزی خود را در زمان واقعی مشاهده و اصلاح کنند. هدف اصلی این مقاله، تشریح عمیق این است که نوروفیدبک چگونه کار میکند و مکانیسم دقیق آن در پس بهبود طیف گستردهای از اختلالات روانی و شناختی چیست، تا نه تنها متخصصان، بلکه عموم مردم نیز درکی دقیق از کارکردها و نتایج پایدار آن به دست آورند. عملکرد و نتایج این روش، که حاصل دههها تحقیق علمی است، نشان میدهد که مغز توانایی یادگیری و تغییر دائمی را دارد و این تکنیک ابزاری قدرتمند برای تحقق این توانایی است.
نوروفیدبک به طور کلی به عنوان نوعی از بیوفیدبک شناخته میشود، اما با تمرکز انحصاری بر فعالیت الکتریکی مغز (امواج مغزی). این روش به جای تجویز دارو، به خود مغز آموزش میدهد تا از طریق پاداشها و بازخوردهای لحظهای، فعالیتهای نابهنجار خود را تنظیم کند. در ادامه، ما فراتر از تعاریف ساده خواهیم رفت و با بررسی تاریخچه، مکانیسم های عصبی و نتایج بالینی، تصویری جامع از عملکرد این تکنولوژی پیشرفته در اختیار شما قرار خواهیم داد.
نوروفیدبک چیست؟

نوروفیدبک یک روش درمانی مبتنی بر شواهد است که در دسته نوروتراپیها قرار میگیرد و هدف آن آموزش مغز برای تغییر الگوهای ناسازگار فعالیت الکتریکی است. این تکنیک، که به نام بازخورد عصبی نیز شناخته میشود، به مغز اجازه میدهد تا فعالیتهای خود را در زمان واقعی مشاهده کند و از طریق یک فرایند یادگیری، آنها را به سمت الگوهای کارآمدتر هدایت کند. در واقع، نوروفیدبک یک تمرین برای مغز است؛ درست مانند تمرینات بدنی که باعث تقویت ماهیچهها میشوند، نوروفیدبک نیز شبکههای عصبی را برای عملکرد بهینه تنظیم میکند. متخصصان این حوزه از سالها پیش دریافتهاند که بسیاری از علائم روانی و شناختی، مانند اضطراب یا عدم تمرکز، ریشه در عدم تعادل در تولید امواج مغزی دارند و این روش ابزاری برای بازگرداندن این تعادل است.
درک این نکته ضروری است که نوروفیدبک صرفاً یک مداخله موقت نیست، بلکه یک فرایند آموزشی است که به مغز مهارت خودتنظیمی را میآموزد. این مهارت پس از پایان جلسات نیز در مغز باقی میماند و به همین دلیل است که نتایج این نوع درمان اغلب ماندگار و طولانی مدت هستند. این فرایند آموزشی، مغز را از یک “قربانی” شرایط عصبی به یک “مدیر” فعال تبدیل میکند که میتواند به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه فعالیت خود را بهینه سازد. این دیدگاه، بنیان اعتماد متخصصین به اثربخشی این رویکرد را تشکیل میدهد و آن را از بسیاری از روشهای سنتی متمایز میکند.
· نوروفیدبک در بستر بیوفیدبک
نوروفیدبک یکی از تخصصی ترین شاخههای بیوفیدبک (بازخورد زیستی) محسوب میشود. بیوفیدبک در مفهوم کلی به افراد کمک میکند تا فرایندهای فیزیولوژیکی غیرارادی بدن، مانند ضربان قلب، تنفس، یا دمای پوست را کنترل کنند؛ در حالی که نوروفیدبک به طور خاص بر فعالیت سیستم عصبی مرکزی تمرکز دارد. این تمایز در ابزار اندازهگیری و هدف درمانی مشخص میشود؛ در حالی که بیوفیدبک از سنسورهایی برای سنجش شاخصهای بدنی استفاده میکند، نوروفیدبک از الکتروانسفالوگرافی (EEG) برای ثبت امواج مغزی استفاده میکند. این تمرکز دقیق بر مغز، به نوروفیدبک اجازه میدهد تا اختلالاتی را که مستقیماً با تنظیم عصبی و ناهنجاریهای ریتمیک مغز مرتبط هستند، به شکلی هدفمند درمان کند.
از منظر بالینی، بیوفیدبک میتواند برای مدیریت استرس و فشار خون مفید باشد، اما برای درمان اختلالات پیچیده تری مانند اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD) یا صرع، نوروفیدبک ابزار مؤثرتری محسوب میشود. زیرا این اختلالات ریشه در تنظیم نادرست فرکانسهای مغزی دارند. در واقع، هدف نوروفیدبک، آموزش دادن به مغز برای “بهینهسازی نرمافزار” اصلی بدن است، در حالی که بیوفیدبک بیشتر بر روی کنترل سختافزار (بدن) از طریق روشهای تمدد اعصاب تمرکز میکند. این تفاوت در عمق نفوذ و تغییر، اهمیت نوروفیدبک را در حوزه نوروتراپی مشخص میسازد.
· نگاهی کوتاه به ریشهها (از تحقیقات ناسا تا کلینیک های مدرن)
پیشینه علمی نوروفیدبک به دهههای ۱۹۶۰ میلادی بازمیگردد، زمانی که محققانی مانند دکتر باری استرمن (Dr. Barry Sterman) تحقیقات پیشگامانهای را در دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس (UCLA) برای ناسا انجام دادند. دکتر استرمن در تحقیقات خود کشف کرد که آموزش موشها برای افزایش نوعی از امواج مغزی موسوم به ریتم حسی-حرکتی (SMR)، آستانه تشنج را در آنها افزایش میدهد و آنها را در برابر تشنج مقاوم میکند. این کشف سرآغاز استفاده از نوروفیدبک برای درمان صرع بود و به سرعت دامنه کاربردهای آن به اختلالاتی مانند بیشفعالی و اختلالات اضطرابی گسترش یافت.
این تحقیقات اولیه نشان داد که فعالیت مغزی را میتوان به صورت ارادی تغییر داد و این تغییرات، اثرات پایداری بر روی رفتار و وضعیت سلامت روان دارند. از آن زمان تا کنون، با پیشرفت فناوریهای کامپیوتری و تصویربرداری عصبی، دستگاههای نوروفیدبک بسیار پیشرفتهتر شدهاند و اکنون به ابزارهایی دقیق و قابل اعتماد تبدیل شدهاند. این سابقه تحقیقاتی محکم، به نوروفیدبک اقتدار علمی لازم برای حضور در کلینیکهای مدرن و مراکز درمانی پیشرفته را اعطا کرده است و آن را به یک روش مبتنی بر شواهد (Evidence-Based) تبدیل کرده است.
بهترین مرکز نوروفیدبک در تهران
مکانیسم های عصبشناختی – نوروفیدبک چگونه کار میکند؟
درک این که نوروفیدبک چگونه کار میکند مستلزم آشنایی عمیق با زبان مغز یعنی امواج الکتریکی است. مغز انسان دائم در حال تولید سیگنالهای الکتریکی است که توسط میلیونها نورون (سلول عصبی) به صورت همزمان تولید میشوند. این سیگنالها به صورت ریتمیک هستند و تحت عنوان امواج مغزی شناخته میشوند. سلامت روانی و عملکرد شناختی مطلوب، به تعادل و تنظیم مناسب این امواج بستگی دارد. اگر مغز بیش از حد امواج کند تولید کند، ممکن است فرد دچار مشکلاتی مانند افسردگی و نقص توجه شود؛ و اگر بیش از حد امواج سریع تولید کند، علائمی مانند اضطراب و بیخوابی بروز میکند. نوروفیدبک دقیقاً این عدم تعادل را هدف قرار میدهد و از طریق یک فرایند بازخورد، مغز را به سمت تولید الگوهای بهنجار و سالم سوق میدهد.
مکانیسم عملکردی این روش در هسته خود بر اساس اصلی ساده اما قدرتمند در روانشناسی به نام شرطیسازی عامل استوار است. در این روش، بیمار در مقابل یک مانیتور مینشیند و امواج مغزی او توسط الکترودهایی که روی پوست سر قرار گرفتهاند، ثبت و به کامپیوتر منتقل میشوند. این امواج در قالب یک بازی ویدئویی، یک کلیپ صوتی، یا یک تصویر متحرک به بیمار بازخورد داده میشوند. زمانی که مغز بیمار امواج مطلوب را تولید میکند، به عنوان پاداش، بازی پیش میرود یا صدای مطلوبی شنیده میشود؛ و زمانی که امواج نامطلوب تولید میشود، بازی متوقف یا تصویر تاریک میشود. این پاداش و جریمه لحظهای، مغز را وادار به یادگیری میکند تا برای دریافت پاداش، به صورت ناخودآگاه فرکانسهای خود را تنظیم نماید.
· امواج مغزی (فرکانسهایی که حالت های ذهنی را تعیین میکنند)
شناخت انواع امواج مغزی برای درک چگونگی تنظیم آنها در نوروفیدبک حیاتی است. این امواج بر اساس سرعت نوسان (فرکانس) به چندین دسته تقسیم میشوند که هر کدام با حالتهای ذهنی و عملکردی خاصی در ارتباط هستند. امواج دلتا کندترین امواج هستند و معمولاً در خواب عمیق مشاهده میشوند؛ در حالی که امواج تتا که کمی سریعترند، با حالتهای رؤیاپردازی، آرامش عمیق و نقص توجه در بیداری مرتبط هستند. امواج آلفا نشاندهنده آرامش و مدیتیشن هستند و امواج بتا که بسیار سریع هستند، با حالتهای تمرکز فعال، پردازش اطلاعات و اضطراب مرتبطند.
متخصصان نوروفیدبک با هدف قرار دادن فرکانسهای خاص در مغز، میتوانند الگوهای عملکردی فرد را بهینهسازی کنند. برای مثال، در درمان ADHD، اغلب هدف کاهش فعالیت بیش از حد امواج کند (تتا) و افزایش امواج مرتبط با تمرکز (بتا) است. این تنظیم هدفمند، نیاز به یک ارزیابی اولیه دقیق برای شناسایی دقیق محل و نوع ناهنجاری در مغز دارد. استفاده از این دانش تخصصی در طول درمان، یکی از وجوه اصلی تمایز این روش علمی و تقویت کننده است.
| طیف امواج مغزی | محدوده فرکانس (هرتز) | حالت ذهنی مرتبط |
| دلتا | ۰.۵ تا ۴ | خواب عمیق و ترمیمکننده |
| تتا | ۴ تا ۸ | رؤیاپردازی، خلاقیت، گیجی، نقص توجه |
| آلفا | ۸ تا ۱۲ | آرامش، مدیتیشن، هوشیاری غیرفعال |
| بتا (پایین) | ۱۲ تا ۱۵ | تمرکز آرام (SMR)، توجه پایدار |
| بتا (بالا) | ۱۵ تا ۳۰ | تفکر فعال، حل مسئله، اضطراب |
| گاما | بیش از ۳۰ | پردازش شدید اطلاعات، یادگیری |
· شرطیسازی عامل: اصل بنیادین یادگیری مغز
نوروفیدبک یک رویکرد آموزشی است که از اصول روانشناسی رفتارگرایانه، بهخصوص شرطیسازی عامل، بهره میبرد. این اصل بیان میکند که رفتارهایی که پاداش میگیرند، تقویت شده و تکرار میشوند، در حالی که رفتارهایی که جریمه میشوند، کاهش مییابند. در بستر نوروفیدبک، “رفتار” همان الگوی تولید امواج مغزی مطلوب است. زمانی که مغز به صورت خودکار شروع به تولید امواج مورد نظر میکند (مثلاً امواج SMR که با تمرکز آرام مرتبط هستند)، نرمافزار فوراً این تولید را تشخیص داده و یک پاداش صوتی دلپذیر (مثلاً صدای موسیقی) یا یک پاداش بصری (مثلاً روشن شدن تصویر فیلم) ارائه میدهد.
این بازخورد مثبت و فوری، به مغز میآموزد که این الگوی جدید عصبی، “رفتار” مطلوب است. با تکرار این فرایند در طول جلسات درمانی، مغز به صورت ناخودآگاه این الگوهای سالم را یاد میگیرد و درونی میکند. این مکانیسم یادگیری غیرتهاجمی و بسیار مؤثر است، زیرا مغز را بدون نیاز به تلاش آگاهانه یا حتی درک بیمار از فرایند فنی، بازتنظیم میکند. این یادگیری عمیق در سطح سلولی باعث میشود که نتایج نوروفیدبک برخلاف درمانهای دارویی، اغلب پایدار و بدون نیاز به تداوم مداخله باشند.
تشریح فرایند درمانی / گام به گام برای اینکه نوروفیدبک چگونه کار میکند
فرایند درمانی نوروفیدبک، یک مسیر کاملاً هدفمند و شخصیسازیشده است که از ارزیابیهای دقیق علمی آغاز میشود. این فرایند شامل چندین مرحله کلیدی است که تضمین میکند درمان دقیقاً بر روی ناهنجاریهای خاص مغز بیمار متمرکز شود، نه بر روی علائم کلی. برای مثال: از طریق این لینک در خصوص درمان بدگمانی توسط نوروفیدبک بیشتر بخوانید
· ارزیابی اولیه و تدوین پروتکل درمانی شخصی سازیشده
اولین و مهمترین گام در درمان با نوروفیدبک، ارزیابی جامع است. این ارزیابی اغلب شامل گرفتن شرح حال بالینی کامل و استفاده از نقشهبرداری مغزی کمی (QEEG) است. QEEG یک روش پیشرفته است که طی آن، فعالیت الکتریکی مغز ثبت شده و با پایگاه دادهای از مغزهای سالم مقایسه میشود. این مقایسه به متخصص اجازه میدهد تا دقیقاً مشخص کند کدام بخشهای مغز و کدام فرکانسهای امواج مغزی، از حالت بهنجار فاصله گرفتهاند. این نقشه تفصیلی (Brain Map) مانند یک دستورالعمل برای درمان عمل میکند و پروتکل درمانی را بر اساس نیازهای منحصر به فرد مغز هر فرد تعیین مینماید. این سطح از شخصیسازی، وجه تمایز درمان تخصصی نوروفیدبک و تقویتکننده EEAT در حوزه درمانی است.
· سختافزار و نرمافزار درمانی: اتصال و بازخورد زنده
در هر جلسه درمانی، الکترودهای حساسی روی پوست سر بیمار قرار میگیرند. این الکترودها صرفاً سیگنالها را دریافت میکنند و هیچگونه جریان الکتریکی به مغز وارد نمیکنند. سیگنالهای دریافتی از طریق تقویتکنندههای حساس به کامپیوتر منتقل شده و در آنجا توسط نرمافزار تخصصی تجزیه و تحلیل میشوند. این نرمافزار، امواج مغزی خاصی را که توسط پروتکل درمانی هدفگذاری شدهاند (مثلاً افزایش امواج آلفا)، فیلتر و جدا میکند. سپس، این دادههای زنده به یک بازخورد سمعی و بصری تبدیل میشوند؛ مثلاً به صورت بازیهای ویدئویی سادهای که فرد با قدرت ذهنی خود (تولید امواج صحیح) میتواند آنها را کنترل کند.
· یادگیری و خود تنظیمی مغز
با تکرار جلسات نوروفیدبک، مغز به صورت غیرارادی و در سطح ناخودآگاه، ارتباط بین الگوی فعالیت مطلوب و پاداش دریافتی را درک میکند. این یادگیری مستمر، منجر به تقویت مدارهای عصبی مسئول خودتنظیمی میشود. در ابتدا، ممکن است مغز به سختی بتواند امواج مورد نظر را تولید کند، اما به مرور زمان و با صدها و هزاران دور بازخورد در طول جلسات، این فرایند آسانتر و خودکار میشود. این تقویت مسیرهای عصبی، همان چیزی است که به ما این اطمینان را میدهد که اثرات درمان نوروفیدبک پایدار و ماندگار خواهند بود. این خودتنظیمی به تدریج از جلسات درمان به زندگی روزمره بیمار منتقل میشود.
عملکرد بالینی و کاربردهای نوروفیدبک در درمان اختلالات پیچیده
عملکرد نوروفیدبک فراتر از صرفاً بهبود تمرکز یا آرامش است؛ این روش توانایی بازتنظیم ریشهای الگوهای ناسازگار مغزی را دارد. به همین دلیل، در درمان طیف وسیعی از اختلالاتی که ریشه در ناهنجاریهای عملکرد عصبی دارند، کاربرد بالینی اثباتشدهای پیدا کرده است.
· تنظیم فرکانسها برای مدیریت ADHD و اختلالات تمرکز
یکی از شناختهشدهترین و پرکاربردترین عملکردهای نوروفیدبک، درمان اختلال نقص توجه و بیشفعالی (ADHD) است. تحقیقات متعدد نشان دادهاند که در افراد مبتلا به ADHD، اغلب نسبت امواج کند (تتا) به امواج سریع (بتا) بالا است که این ناهنجاری با بیتوجهی، حواسپرتی و نقص در عملکردهای اجرایی مرتبط است. پروتکلهای نوروفیدبک در این موارد، بر آموزش مغز برای کاهش تولید امواج تتا و در عین حال افزایش امواج بتا (مرتبط با هوشیاری فعال) یا امواج SMR (مرتبط با تمرکز آرام) تمرکز دارند. این تنظیم فرکانس، به معنای بازگرداندن “مغز متمرکز” و افزایش توانایی فرد برای حفظ توجه در محیطهای مختلف است.
· تسکین اضطراب مزمن و PTSD از طریق آموزش امواج آلفا/تتا
اضطراب و اختلالات استرس پس از سانحه (PTSD) معمولاً با یک حالت مغزی بیشفعال (Hyperarousal) مرتبط هستند که در آن مغز به طور مداوم در وضعیت آمادهباش قرار دارد و امواج سریع (بتا بالا) تولید میکند. پروتکلهای نوروفیدبک برای اضطراب اغلب بر افزایش تولید امواج آلفا تمرکز دارند. امواج آلفا، همانطور که اشاره شد، با آرامش عمیق و هوشیاری غیرفعال مرتبط هستند. با آموزش مغز برای افزایش آلفا، فرد میآموزد که چگونه به صورت فیزیولوژیک از حالت استرس خارج شده و به حالت آرامش بازگردد. این خودتنظیمی عصبی، به مرور زمان، واکنشهای اضطرابی فرد را در برابر محرکهای استرسزا کاهش میدهد و در درمان علائم PTSD نیز بسیار مؤثر است.
· نتایج درخشان در بهبود اختلالات خواب، میگرن و درد های مزمن
علاوه بر اختلالات روانی، نوروفیدبک عملکرد قابل توجهی در درمان بیماریهایی دارد که به وضوح با تنظیم عصبی ارتباط دارند. برای مثال، تنظیم امواج دلتا و تتا میتواند به بهبود کیفیت خواب و درمان بیخوابی کمک کند. همچنین، مشخص شده است که فعالیت غیرطبیعی مغزی در بخشهایی که با پردازش درد مرتبط هستند، در افراد مبتلا به میگرن و دردهای مزمن دیده میشود. نوروفیدبک با تنظیم این مناطق (مثلاً کاهش امواج آهسته در لوبهای پیشانی)، توانسته است فراوانی، شدت و طول مدت حملات میگرن را در بسیاری از بیماران به طور چشمگیری کاهش دهد و دردهای مزمن را از طریق بهبود عملکرد مغز تعدیل کند.
نتایج بلندمدت و پایداری اثرات – چرا اثرات نوروفیدبک چگونه کار میکند، ماندگار است؟
یکی از برجستهترین ویژگیهای نوروفیدبک در مقایسه با بسیاری از مداخلات دیگر، پایداری و ماندگاری نتایج آن در طول زمان است. نتایج مطالعات پیگیری نشان میدهد که بیمارانی که درمان نوروفیدبک را به پایان رساندهاند، سالها پس از اتمام جلسات، همچنان بهبودهای به دست آمده را حفظ میکنند و علائم آنها به حالت اولیه بازنمیگردد.
1. نوروپلاستیسیته: کلید ماندگاری
کلید این پایداری، مفهومی در علوم اعصاب به نام نوروپلاستیسیته است. نوروپلاستیسیته به توانایی مغز برای تغییر ساختار و سازماندهی خود از طریق شکلدهی مسیرهای عصبی جدید اشاره دارد. زمانی که مغز در طول جلسات نوروفیدبک، بارها و بارها برای تولید یک الگوی سالم پاداش میگیرد، این الگوی جدید عصبی را به صورت فیزیکی در خود تثبیت میکند. در واقع، مغز مسیرهای عصبی قدیمی و ناسازگار را با مسیرهای جدید و کارآمد جایگزین میکند. به این ترتیب، آموزش نوروفیدبک مانند یادگیری دوچرخهسواری است؛ پس از یادگیری، حتی اگر برای مدتی طولانی آن را کنار بگذارید، مغز این مهارت را فراموش نمیکند، زیرا ساختار فیزیکی آن تغییر یافته است.
2. مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و دارو درمانی
تفاوت بنیادین در نحوه عملکرد نوروفیدبک با داروها، همین نکته پایداری را توضیح میدهد. داروهای روانپزشکی معمولاً با تغییر شیمیایی پیامرسانهای عصبی (نوروترنسمیترها) عمل میکنند و اثر آنها تا زمانی که دارو مصرف میشود، حفظ میگردد. به عبارت دیگر، داروها به مدیریت علائم کمک میکنند. در مقابل، نوروفیدبک با هدف قرار دادن ریشه مشکل – یعنی الگوی غیرطبیعی فعالیت مغز – و آموزش مغز برای تنظیم خود، تغییرات ساختاری و عملکردی ایجاد میکند. این بدان معناست که فرد پس از پایان درمان نوروفیدبک، مهارتهای خودتنظیمی مغزی را با خود به همراه دارد و نیازی به تداوم مداخله خارجی نیست، که این خود یک مزیت بزرگ برای ارتقای کیفیت زندگی است.
نتیجه گیری
نوروفیدبک بیش از یک روش درمانی است؛ این یک تکنولوژی برای بیدار کردن پتانسیل نهفته مغز برای خودتنظیمی است. این مطلب به طور مفصل تشریح کرد که نوروفیدبک چگونه کار میکند، از مکانیسمهای پیچیده شرطیسازی عامل گرفته تا تأثیرات پایدار آن بر ساختار عصبی. عملکرد آن بر پایه شواهد علمی محکم استوار است و به عنوان ابزاری غیرتهاجمی و مؤثر برای درمان اختلالاتی که ریشه در ناهنجاریهای ریتم مغزی دارند، جایگاه خود را تثبیت کرده است.
با توجه به پیشرفتهای سریع در نقشهبرداری مغزی کمی (QEEG) و نرمافزارهای بازخورد، آینده نوروفیدبک نویدبخش درمانیهای بسیار شخصیسازیشده و هدفمندتر است. ما در عصر جدیدی از درمان قرار داریم که در آن توانایی مغز برای تغییر و بهینهسازی، به عنوان هسته اصلی درمانهای نورولوژیکی شناخته میشود. نوروفیدبک چگونه کار میکند به عنوان یک الگوی پیشرو در این زمینه، ثابت کرده است که کلید سلامت روانی و عملکرد بهینه در دستان خود مغز نهفته است.
پرسش های متداول
آیا نوروفیدبک برای همه افراد مناسب است؟
نوروفیدبک برای طیف گستردهای از افراد از کودکان تا سالمندان ایمن و مناسب است. با این حال، اثربخشی آن به تشخیص دقیق (که توسط QEEG پشتیبانی میشود) و همچنین تعهد بیمار به تکمیل جلسات بستگی دارد. برخی شرایط پیچیده ممکن است نیاز به ترکیب نوروفیدبک با رواندرمانی داشته باشند.
نوروفیدبک چگونه کار میکند و عوارض جانبی آن چیست؟
نوروفیدبک چگونه کار میکند؟ از طریق شرطیسازی عامل و بازخورد لحظهای بر روی امواج مغزی. از آنجایی که این یک روش غیرتهاجمی است و هیچ ماده شیمیایی یا جریان الکتریکی به بدن وارد نمیشود، عوارض جانبی آن بسیار ناچیز است. در موارد بسیار نادر ممکن است بیمار در ابتدا احساس خستگی یا تحریکپذیری موقت داشته باشد که با تنظیم پروتکل توسط متخصص به سرعت برطرف میشود.
به طور متوسط چند جلسه برای دیدن نتیجه لازم است؟
تعداد جلسات به شدت و نوع اختلال بستگی دارد، اما به طور متوسط بین ۲۰ تا ۴۰ جلسه توصیه میشود. نتایج اولیه اغلب پس از ۱۰ تا ۱۵ جلسه قابل مشاهده هستند، اما برای تثبیت نوروپلاستیسیته و حصول نتایج ماندگار، تکمیل تمام جلسات ضروری است.



