اپیزود های شیدایی و افسردگی در اختلال دو قطبی

اختلال دو قطبی

اپیزود های شیدایی و افسردگی در اختلال دو قطبی

مقدمه:

در معاهده ملی بیماری های روانی (NAMI) اختلال قطبی را بعنوان یک بیماری روانی و عامل تغییر چشمگیر در خلق و خو (مود)، انرژی و توانایی تفکر روشن تعریف می کنند. ویژگی این اختلال تجربه اوج و فرود های هیجانی است که به آن شیدایی (mania) و افسردگی (depression) گفته می شود. معمولا به افزایش شدید خلق و خو (مود)، شیدایی گفته می شود. گرچه، عموما تجربه مثبتی نیست. درحالیکه ممکن است فرد افزایش خلق و خو در شیدایی (مانیا) تجربه کند، این مود به روش های مختلف ظهور می کند. این بیماران اغلب سطح بالای انرژی را تجربه می کنند و می توانند در کنار مشکل خوابیدن، بی قرار باشند. یک مولفه اصلی دیگر اختلال دو قطبی، دوره های افسردگی است. این مرحله با کاهش شدید، دشوار در برخاستن از رختخواب، مشکلات خواب، خواب بیش از حد نرمال، احساس ناتوانی و درماندگی، و داشتن افکار خودکشی مشخص می شود. سوال اصلی این تحقیق تاثیر فاز مانیا و افسردگی بر افراد مبتلا به اختلال دو قطبی است.

زمینه

تشخیص وقوع دوره های مختلف در بین بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی ضروری است. به طور کلی، این افراد تغییرت شیدایی و به دنبال آن افسردگی را تجربه می کنند. به گفته NAMI، تعداد دوره های شیدایی و علائم همراه آن که در طول زندگی اتفاق می افتد، از فردی به فرد دیگر متفاوت است. در مورد دوره های افسردگی، این تجربیات می تواند بسیار ناتوان کننده باشد و مراقبت مناسب برای رسیدگی به این نگرانی ها ضروری است. علاوه بر NAMI، سازمان هایی مانند انجمن پرستاری آمریکا (ANA) این مفهوم را مرود بحث قرار داده اند. شناسایی دوره های شیدایی همراه با افسردگی منجر به کاهش خطا در تشخیص و درمان می شود. بعلت پیچیدگی های اختلال دو قطبی، همچنین اختلالات ذهنی (روانی) متعدد که با علائم مشابه باید هنگام تشخیص تظاهرات هر دوره باید دقت زیادی کرد.

معیار های DSM-5 و ICD-11:

اختلال دو قطبی با ناهنجاری های مرتبط با خلق و خو، از جمله دوره های افسردگی و شیدایی، شناسایی میشود. معیار های ICD-11 و DSM-5 برای یک دوره شیدایی و قطبی شامل افزایش انرژی یا فعالیت، مود گسترش یابنده یا تحریک پذیر است. شیوع اختلال دو قطبی در سراسر زدگی بر اساس DSM-5 حدود 2.1 درصد است. معیار DSM-5 برای افسردگی دو قطبی با اختلال افسردگی یکسان است. در موقعیت DSM-5  برای تشخیص اختلال افسردگی افراد، به مشاهده افسردگی، بی لذتی (بی حسی)، و نا امیدی به مدت 2 هفته نیاز است. معیار DSM-5  برای دوره شیدایی یا افسردگی در حالیکه با تاریخچه سایر بیماری ها همراه است، برای تشخیص دو قطبی الزامی است.

علائم شیدایی:

اشکال شیدایی برای هر فرد مبتلال به اختلال دو قطبی متفاوت است. به شکل زیر دقت کنید. رفتار شیدایی علائم مختلفی دارد، از جمله افزایش غیر عادی اعتماد به نفس، کاهش نیاز به خواب، افزایش پر حرفی، ایده های فرار، افکار رقابتی، حواس پرتی غیر طبیعی، افزایش انرژی و رفتار های پرخطر غیر طبیعی. یکی از تظاهرات بالینی مهم شیدایی، تکانشگری شدید (impulsivity) می باشد. دوره های شیدایی اغلب کوتاه از حالت افسردگی دو قطبی می باشد.

علائم افسردگی:

علائم افسردگی مرتبط با اختلال دو قطبی با بروز دو هفته ای علائم مشخص میشود. خلق افسرده، از دست رفتن علاقه یا لذت برای انجام فعالیت ها، کاهش یا افزایش وزن، بی خوابی یا پرخوابی، بی قراری، خستگی، بی ارزشی، فقدان تمرکز، افکار خودکشی و اختلال قابل توجه از علائم رایج دوره افسردگی دو قطبی هستند. علائم افسردگی دو قطبی با همان معیار های اختلال افسردگی بررسی میشود، بنابراین برای اینکه یک دوره، افسردگی دو قطبی در نظر گرفته شود باید با سابقه شیدایی همراه شود.

شکل: علائم همراه با اختلال دو قطبی

عملکرد اتصالی:

ناهنجاری های عصبی نقش مهمی در علائم دوره شیدایی و افسردگی دارد. اگرچه مطالعات ادامه دارد اما تمرکز اصلی بر روی آمیگدال و قشر جلویی مغز می باشد. وی و همکاران این مفاهیم را برای شناسایی تفاوت های ساختاری بین دوره های شدایی و افسردگی مورد بحث قرار دادند. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد، ناهنجاری ها در قشر جلویی امیگدالا راست در فاز شیدایی بیشتر از فاز افسردگی است. ناهنجاری ها در سمت چپ برای هر دو فاز شیدایی وافسردگی دیده میشود. چنین یافته هایی پیشرفت قابل توجهی در درک مکانیسم اختلال دو قطبی ایجاد میکند، اما همچنان ممکن است علائم منحصر به فرد و از شخصی به شخص دیگر متفاوت باشد بنابر این به برسی بیشتری نیاز است.

حالت افسردگی دو قطبی:

تشخیص اختلال دو قطبی یک فرایند پیچیده است. مک اینتیر و کلابرس اظهار داند که 69 درصد مواقع تشخیص ابتدایی اشتباه است. این اشتباهات عمدتا به استفاده از معیار های DMS-5 برای اختلال افسردگی اساسی و دو قطبی و همچنین به اینکه دوره افسردگی عموما اولین علامت است نسبت داد. اگرچه برای ابتلا به دو قطبی، بیمار باید سابقه شیدایی و هیپومانیا (hypomania) داشته باشد. بر اساس لیست NAMI تشخیص بیمار با اختلال دو قطبی میتواند تا حدودی دشوار باشد. هیچ تستی برای تشخیص کاملا علامتی وجود ندارد. ممکن است فردی مبتلا به اختلال دو قطبی باشد اما برای سالها تشخیص داده نشود زیرا علائم مشترکی با چندین اختلال سلامت روان دارد.

بیشتر بخوانید:  چالش های کودکان مبتلا به اختلال دو قطبی

نظریه های محرک های شیدایی و افسردگی:

اختلال دو قطبی معمولا در اواخر نوجوانی و اوایل 20 سالگی بیمار تشخیص داده شدند. پرادفوت وهمکارانش برای شناسایی محرک های احتمالی دور های شیدایی و افسردگی با بزرگسالان مبتلا به اختلال دو قطبی مصاحبه کردند. این مطالعه نشان داد که موارد زیر بعنوان در بزرگسالان جوان محرک رایج برای دوره شیدایی هستند: عاشق شدن، استفاده از محرک های تفریحی، شروع یک پروژه خلاقانه، و گوش دادن به موسیقی با صدای بلند. دو تئوری درباره علت اختلال دو قطبی وجود دارد که این محرک ها از آنها حمایت میکند. اولین مورد در اختلال در سیستم فعال سازی رفتاری (behavioral activation system- BAS) است که می تواند در تحریک فاز شیدایی نقش داشته باشد. این نظریه با شواهدی در رابطه با عاشق شدن، شروع یک پروژه جدید و گوش دادن به موسیقی با صدای بلند که ممکن است باعث فاز شیدایی شود، تایید میشود. دومین مورد، اختلال در ریتم شبانه روزی است که میتواند محرک باشد. این تئوری با یافته هایی در مورد پارتی های آخر شب و رفتن به تعطیلات بعنوان محرک، تایید میشود. پرادفورت و همکاران همچنین محرک های رایج دوره های افسردگی را شناسایی کردند. این محرک ها شامل رویداد های استرس آور، استرس های عمومی، خستگی، محرومیت از خواب، آسیب یا بیماری جسمی و قائدگی (پریود) است. به نظر میرسه این محرک ها مختص به جمعیت بزرگسال جوان است و امید است که از آنها برای مدیریت بهتر و پیش بینی دوره های اختلال دو قطبی استفاده کرد.

افزایش فعالیت و انرژی در دوره شیدایی:

تغییر از بیش فعالی به افسردگی، یک شاخص معمول فاز شیدایی در بیماران مختلف است. افراد شروع به نشان دادن علائم خاص و منحصر به فرد خود می کنند که نشانه های شروع چنین دوره هایی است، سطوح انرژی ممکن است به شدت تغییر کرده و برای سایرین آشکار باشد. ماچادو و همکاران مطالعه ای برای تعیین شیوع تغییرات فعالیت در ارتباط با مقایسه DSM-IV و DSM-5 طراحی کردند. معیار های تشخیصی جدید در DSM-5 شامل تغییرات در فعالیت ها و سطوح انرژی معرفی شدند. این مطالعه نشان داد که علائم اولیه در شرکت کنندگان شامل تغییرات خلق و خو، افزایش انرژی و تحریک پذیری است. با اضافه شدن درخواست ها در DSM-5، ماچادو-ویرا و همکاران به این نتیجه رسیدند که جلوگیری از تشخیص بیش از حد اختلال دو قطبی و شیدایی مانند تاثیر درمان کلی اختلالات خلقی مختلف تاثیر میگذارد. این نکته مهمی است که باید به آن اشاره کرد، اختلالات خلقی و همچنین طیف گسترده اختلالات سلامت روان، مشکلات بسیاری در تشخیص و درمان نادرست ایجاد میکند. با ایجاد معیار های خاص تر برای دوره شیدایی، فضا برای خطا کمتر میشود. بعلاوه، این موضوع به افراد برای تشخیص علائم و نشانه های ممکن در دوره شیدایی یا افسردگی کمک میکند.

طول دوره اپیزود های شیدایی و افسردگی:

دوره های شیدایی و افسردگی از لحاظ طول و مقدار میتواند بین بیماران مبتلا به اختلال به دو قطبی متفاوت باشد. توندو و همکاران مطالعه ای در مورد مدت و میزان دوره های شیدایی و افسردگی در فردی با اختلال دو قطبی انجام داد. این مطالعه نشان داد که دوره های شیدایی هفته ها تا ماه ها طول میکشد و ثابت کرد که دوره های خفیف تر کوتاه تر از دوره های شدید تر هستند. دوره های شیدایی طولانی تر شدیدتر یوده و با ویژگی های روان پریشی رخ میدهد. آنها تاکید کردند که دوره های شیدایی معمولا با یک دوره خستگی روانی همراه است که به دوره افسردگی تبدیل می شود. داده ها نشان دادند که دوره های شیدایی و افسردگی یک یا دو بار در سال اتفاق می افتد، اما به طور کلی، بیماران زمان بیشتری را در یک دوره افسردگی می گذرانند. این مطالعه تاکید کرد که بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی، زمان های مختفی را در دوره های شیدایی بسته به شدت علائم میگذرانند و مدت زمان بیشتری را در حالت افسردگی سپری می کنند.

علائم در شیدایی و افسردگی:

بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی از نظر نشانه های دوره های شیدایی و افسردگی، منحصر به فرد هستند؛ علائم متفاوت است اما میتوان به یک درک کلی از اختلال رسید. فونتولاکیس و همکاران، یک مقایسه بین دو فاز حاد و علائمش که اغلب مختص به هرکدام است فراهم کرد. طی دوره شیدایی، بیماران اغلب سرخوشی، بی ثباتی خلقی، شتاب روانی حرکتی (psychomotor acceleration)، کم خوابی، ویژگی های روان پریشی را تجربه می کنند. طی دوره افسردگی، علائمی مانند تحریک پذیری، عقب ماندگی روانی حرکتی (psychomotor retardation)، نوسانات وزنی، پرخوابی و مشکلات جسمی شایع تر است.  اگرچه اینها یافته های کلی هستند، اما توجه به این نکته ضروری است که این علائم و نشانه ها می توانند با هم، هم پوشانی داشته باشند. برای مثال، زمانی که فرد دارای اختلال دو قطبی  با علائم تحریک پذیری آشکار و نا گهانی است، ضروری است که با  ارزیابی بیشتری، فاز خلقی او را تعین گردد.

بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی در معرض خطر ابتلا به ویژگی های روان پریشی هستند، در درجه اول شامل هذیان (Delusion) و توهمات (Hallucination) می باشد. مدیریت ویژگی های روان پریشی فوق العاده دشوار بوده و مشکلات بیشتری برای بیماران ایجاد میکند. همچنین ممکن است خطر خشونت نسبت به خود (self-violence) را افزایش دهد. کالدیرارو و همکارنش بروز ویژگی های روان پریشی را در مبتلایان به اختلال دو قطبی بررسی کرده و دریافتند که با دوره های افسردگی مطابقت بیشتری دارد. این مطالعه نشان داد که افکار خودکشی در افراد با ویژگی های روان پریشی نسبت به سایرین، دو برابر است؛ این در رابطه با اقدام به خودکشی نیز صدق میکند. با توجه به اینکه دوره های افسردگی اغلب از دوره های شیدایی طولانی تر است، این نکته بر اهمیت مراقبت کلی افراد مبتلا به اختلال دو قطبی موثر است.

بیشتر بخوانید:  علل گرایش زنان به اعتیاد (یک مطالعه کیفی )

در حالی که شیدایی بیشتر به اختلال دو قطبی اختصاص دارد تا افسردگی، افسردگی بیشتر و طولانی تر اتفاق می افتد. در 20 سال اول تشخیص، دوره های افسردگی بیش از 6 درصد مرگ ناشی از خودکشی را تشکیل می دهند. اغلب شیدایی خود را به صورت احساس شادی یا تحریک پذیری همراه با افزایش فعالیت یا سطح انرژی نشان میدهد. در افسردگی احساس غمگینی، نا امیدی و بی تفاوتی رایج است و افراد کاهش سطح فعالیت و انرژی را تجربه می کنند. با توجه به داده های موسسه ملی سلامت و روان، افراد مبتلا به این اختلال می توانند فاز های شیدایی و افسردگی را به صورت جداگانه با توام تجربه کنند. اپیزود های مختلط از اجزای شیدایی و افسردگی به طور همزمان تشکیل شده است. این دوره های معمولا دو هفته و گاهی بیشتر طول می کشند. در طول دوره، علائم در تمام روز و بدون بهبودی (تسکین) ادامه دارند. بیماران مبتلا ممکن است علائم روان پریشی شامل هذیان و توهم  را تجربه کنند که با خلق و خوی شدید فرد مبتلا به اختلال دو قطبی مطابقت دارد.

تکانشگری در شیدایی و افسردگی:

تکانشگری یکی دیگر از علائم رایج در بیماران دو قطبی در هر دو فاز شیدایی و افسردگی است. سوان و همکاران برای تعیین روابط متفاوت تکانشگری بین دوره های شیدایی و افسردگی تحقیق انجام دادند. رفتار ای تکانشگری با دوره های شیدایی ارتباط قوی داشته و در دوره های افسردگی گمتر ظاهر میشود. بیماران در دروره شیدایی بیشتر تکانشگری حرکتی (motor impulsivity) را در مقایسه با دوره افسردگی نشان میدهند درحالیکه در این دوره بیشتر تکانشگری غیر برنامه ریزی شده (nonplanning impulsivity) را نشان میدهند. تکانشگری توجه (attentional impulsivity) هم با دوره شیدایی و هم دوره افسردگی مرتبط بود. به طور کلی، افزایش تظاهرات حرکتی، توجه و تکانشگری کلی در فاز شیدایی وجود داشت. تکانشگری حرکتی همراه با فاز شیدایی، علائم بیش فعالی را همراه دارد در حالی که تکانشگری توجه همراه با دوره افسردگی با نشانه های برجسته نا امیدی و بی لذتی را نشان میدهد. هنگامی که سومصرف مواد با اختلال دو قطبی ترکیب شود، در هر دو دوره شیدایی و افسردگی،  تکانشگری غیر برنامه ریزی شده متفاوتی را نسبت به بیماران بدون سابقه مصرف موارد را شاهد هستیم. تکانشگری اختلال دو قطبی با افزایش خطر خودکشی همراه هست.

ناجت و همکاران درباره چگونگی ارتباط تکانش گری با اختلال دو قطبی در دوره های شیدایی و افسردگی بحث کردند. تکانشگری در دوره های شیدایی برجسته تر است اما همچنان میتوانند در دوره های افسردگی نیز وجود داشته باشند. رفتار های تکانشگری در افراد مبتلا به اختلال دو قطبی بیشتر از افراد سالم تشخیص داده میشود. نمایش رفتار پرخاشگرانه و تکانشی در دوره هایی شیدایی افزایش می یابد. بین رفتار های تکانشی و افزایش خطر خودکشی در بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی ارتباط وجود دارد. تحقیقات نشان دادند که حدود 15 تا 19 درصد بیماران در دوره افسردگی دو قطبی اقدام به خودکشی میکنند.  مک ینتیر و کالابرس خاطر نشان کردند که اقدام به خودکشی در طول یک دوره افسردگی برجسته تر از دوره شیدایی است.

ویژگی های بالینی در سالمندان:

باید اذعان داشت که اختلال دو قطبی و شیدایی در طیف سنی گسترده ای در جمعیت مشاهده میشود. با این وجود، سالمندان اکثریت این گروه را تشکیل میدهند. مارینو و همکاران یافته های مرتبط به اثربخشی درمان های خاص را برای افراد 60 سال و بالاتر مبتلا به اختلال دو قطبی، مورد بحث قرار دادند. این موضوع اثرات درمان بر وقوع دوره های شیدایی را هم شامل میشود. چالش هایی با ارزیابی شرکت کنندگان سالمندان بعلت پیچیدگی علائم و نشانه ها پیش آمد. چنین ویژگی هایی شامل بی قراری، حواس پرتی، الگو های گفتار یر عادی، خلق و خوی شاد، تحریک پذیری، هذیان و بینش (دیدگاه) ضعیف است. افراد در این سنین با تجربه مشکلات و جانبی سلامتی بیشتری هستند؛ با در نظر گرفتن این موضوع ممکن است که چندین دارو برای آنها تجویز شود. پلی دارویی (مصرف داروهای مختلف) می تواند باعث تجربیات منفی برای مبتلاین به اختلال دو قطبی و شیدایی باشد. این به طور بالقوه به علائم منحصر به فرد نشان داده شده توسط هر فرد کمک میکند.

اختلال دو قطبی  یکی از علل شایع ناتوانی در سرتاسر جهان است. ناتوانی مرتبط با اختلال دو قطبی بیشتر از شیدایی تحت تاثیر افسردگی است. شایع ترین علامت در طول افسردگی دو قطبی آنهدونیا (anhedonia) می باشد. در هنگام آنهدونیا، ناتوانی افزایش یافته است. اختلال شناختی (cognitive impairment) معمولا در اختلال دو قطبی رایج است و میتواند اثرات منفی بر تعاملات اجتماعی، ناتوانی و یادگیری بگذارد.

بیماری های همراه:

برخی بیماری ها در پزشکی و روانپزشکی در بین بیماران با اختلال دو قطبی شایع است ( به شکل زیر توجه کنید). شایع ترین بیماری های پزشکی همراه عبارتند از بیماری های قلبی عروقی، فشارخون بالا، چاقی، و سندروم متابولیک. فرد مبتلا به اختلال دو قطبی و بیماری همراه به طور کلی شکل شدیدتری از اختلال دو قطبی رو نشان داده و به درمان گسترده ای نیاز دارند. اختلالات روانپزشکی که معمولا همراه با اختلال دو قطبی رخ میدهد شامل اختلال کمبود توجه بیش فعالی (ADHD)، اضطراب، اختلالات شخصیت، اختلالات خوردن و اختلالات مصرف مواد هستند. بیماری های روانپزشکی همراه خطر افسردگی دو قطبی و خودکشی را افزایش میدهند.

بیشتر بخوانید:  فرسودگی هیجانی

برخی بیماری های همراه در اختلال دو قطبی

دیدگاه نسبت به بیماری:

یکی از علائم رایج در اختلال دو قطبی که اغلب نادیده گرفته میشود، بینش ضعیف (poor insight) است. به این معنا فرد، از میزان اختلال خود بی اطلاع هستند. مطالعه ای بینش فرد را نسبت به بیماری در میان افراد مبتلا به شیدایی، شیدایی مختلط، افسردگی دو قطبی و افسردگی تک قطبی بررسی کرد. در مطالعه ای پیش از این مشخص شد، بخش بزرگی از افراد مبتلا به اختلال دو قطبی، فاقد بینشی در مورد داشتن بیماری است. بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال ممکن است بر این باور باشند که بیمار نبوده و در جامعه عملکرد خوبی دارند، حتی اگر در واقعیت این طور نباشد. در میان بیماران دو قطبی، در دوره های شیدایی، بیمار بینش کمتری از بیماری خود دارد. همچنین بیمار از پاسخ خود به دارو ها آگاهی کمتری دارند. پس از مصرف دارو در طول دوره شیدایی، آنها احساس میکنند که این دارو ها به کاهش علائم آنها کمکی نمیکند و این احساس منجر به پاینبدی ضعیف آنها به دارو میشود.

گزینه های درمانی برای اختلال دو قطبی:

درمان زودهنگام افسردگی و شیدایی موثرتر است زیرا اختلال دو قطبی به سرعت پیشرفت میکند (به شکل زیر دقت کنید). اهداف درمان اختلال دو قطبی ایمنی بیمار و مدیریت علامتی است. دوره های شیدای دارای حجم بیشتری از گزینه های درمانی از جمله های دارو های ضد روان پریشی و ثبتیت کننده خلق را دارند. دوره افسردگی گزینه های دارویی کمتری از جمله دارو های روانپریشی غیر معمول دارند. تعداد ناکافی گزینه های درمانی برای مبتلایان به اختلال دو قطبی، تثبیت علائم را با مشکل مواجه میکند.

بحث:

یافته های اصل از ادبیات و مطالعه موردی در شکل زیر فهرست شده است. بر اساس این بررسی ها، موارد زیادی در هنگام تشخیص و مراقبت از افراد مبتلا به اختلال دو قطبی وجود دارد. با توجه به یکسان بودن معیار های DMS-5 برای افسردگی دو قطبی و اختلال افسردگی اساسی، تشخیص اشتباه بسیار رایج است. میتوان با ایجاد معیار های جداگانه DMS-5 به طور خاص برای افسردگی دو قطبی از این امر جلوگیری کرد. تشخیص درست باعث مراقبت دقیق تر و با کیفیت تر توسط پرستاران می شود. افراد مبتلا به اختلال دو قطبی اکثرا در اواخر نوجوانی تا اوایل 20 سالگی تشخیص داده می شوند. تحقیقات مختلف محرک های مشترکی را برای دوره های شیدایی و افسردگی در بزرگسالان جوان پیدا کردند. این اطلاعات به پرستاران در شناسایی بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی و شناسایی محرک ها کمک میکند و شناسایی زودهنگام محرک ها منجر به درمان زودهنگام و مدیریت بهتر فاز ها میشود.

در کنار شناسایی محرک ها، تشخیص دوره های شیدایی و افسردگی اهمیت بسیاری دارد. این که تنها با داشتن دانش گسترده در رابطه با علائم بدست می اید. مراقبت و پرستاری برای مبتلایان به اختلال دو قطبی بر اساس مدیریت علامتی می باشد. مداخلات در مبتلایان به شیدایی شامل حفظ آرامش، کاهش تحریک و ارزیابی ویژگی های روان پریشی است. مداخلات دوره افسردگی شامل ارزیابی افکار خودکشی، تشویق بیمار به معاشرت و ارائه حمایت عاطفی است. ارزیابی افکار خود کشی در دوره افسردگی دو قطبی ضروری است زیرا خودکشی در بین این افراد بسیار شایع است.

یافته های مربط به دوره های شیدایی و افسردگی در اختلال دو قطبی از مرور ادبیات و مطالعات مراقبتی

بیماری های همراه مانند بیماری های قلبی عروقی، اضطراب و سو مصرف مواد در بین افراد مبتلا به اختلال دو قطبی شایع است. این موارد میتوانند پیش آگهی و درمان را پیچیده کنند. پرستاران باید این موضوع را درک کرده و بدانند که بیماری های همراه باعث تشدید اثرات اختلال میشود. یکی دیگر از عوارض شایع دو قطبی، بیشنش ضعیف آنها نسبت به بیماری است. افراد اختلال را باور ندارند، بنابراین به دارو های خود پایبند نیستند. در این هنگام پرستاران باید این موضوع را شناسایی کرده و به بیمار آموزش دهند چرا پایبندی به دارو حائز اهمیت بوده و از ادامه مصرف دارو مطمئن شوند. برای اطمینان از مصرف دارو ها، پرستاران باید با بیماران در رابطه با برنامه ریزی مصرف دارو کمک کنند.

نتیجه گیری:

اختلال دو قطبی یک بیماری پیچیده است. موارد زیادی همراه با شیدایی و افسردگی وجود دارد که میتواند باعث ناتوانی شدید در زندگی روزمره شود. با این حال با تشخیص زودهنگام و صحیح محرک ها و علائم، مدیریت درمانی میتوان پیش آگهی بیماری را بهبود داد. مداخلات پرستاری مناسب و در دسترس بودن درمان کافی میتواند شدت دوره های اختلال دو قطبی را کاهش دهد.

 

4 دیدگاه

  • احمد, 24 فروردین, 1401 @ 4:37 ق.ظ پاسخ

    سلام نمیدونم چی بگم! ولی به خاطر یه مشکل من احساس میکنم به این بیماری دچار شدم بارها به خاطر فشار روانی و استرس زیاد به فکر خودکشی افتادم ولی در لحظه منصرف میشدم. چندین بار بلاهای مختلفی سر خودم آوردم و به خودم حسابی آسیب زدم.
    در ضمن بنده مشکل آریتمی شدید از نوع تاکی کاردی دارم و همچنین مبتلا به فشار خون هستم.
    بعضی وقتها شده که بی دلیل به یه چیز بی اهمیت چنان گیر بدم و فوران کنم که اطرافیانم ازم دلگیر میشن.نمیدونم چکار کنم اگه امکانش هست راهنماییم کنید.

  • الماس, 10 اردیبهشت, 1403 @ 2:59 ق.ظ پاسخ

    همسرم دچار بیماری دوقطبی هست ۱۸سال هست که ازدواج کردیم اوایل ازدواج متوجه شدم که همچین بیماری داره بعد ۱۸دیگه واقعا از دستش بریدم اصلا نمیتونم دیگه تحملش کنم واقعا رفتاراش داره کلافم میکنه هروز داره بدتر میشه که بهتر نمیشه کاملا ادم منفی نگری شده اعتماد به نفسم رو کاملا نابود کرده یه دختر ۱۴ساله دارم بخاطر دخترم همیشه کوتاه اومدم هیشکی حمایتم نمیکنه همه میگن باهاش بساز بارها و بارها از دستش فکر خودکشی زده سرم ولی فکر دخترم باعث شده همچین خریتی نکنم یکی راهنماییم کنه مشاور هم میرم کمکم نمیکنن میگن خودت بهتر میدونی چه تصمیمی بگیری تو چند راهه موندم همسرم هم اصلا ادم طلاق بده نیست نمیدونم چیکار کنم یکی توروخدا صدامو بشنوه کمک کنه نمیدونم واقعا چکار باید بکنم

    • وب سازان مرصاد, 13 خرداد, 1403 @ 4:28 ب.ظ پاسخ

      با سلام
      با همکاران ما در کلینیک نیک آرام در تماس باشید . مطمئن باشید تیم نیک آرام در کنار شما خواهد بود .

  • الماس, 10 اردیبهشت, 1403 @ 3:00 ق.ظ پاسخ

    همسرم دچار بیماری دوقطبی هست ۱۸سال هست که ازدواج کردیم اوایل ازدواج متوجه شدم که همچین بیماری داره بعد ۱۸دیگه واقعا از دستش بریدم اصلا نمیتونم دیگه تحملش کنم واقعا رفتاراش داره کلافم میکنه هروز داره بدتر میشه که بهتر نمیشه کاملا ادم منفی نگری شده اعتماد به نفسم رو کاملا نابود کرده یه دختر ۱۴ساله دارم بخاطر دخترم همیشه کوتاه اومدم هیشکی حمایتم نمیکنه همه میگن باهاش بساز بارها و بارها از دستش فکر خودکشی زده سرم ولی فکر دخترم باعث شده همچین کاری نکنم یکی راهنماییم کنه مشاور هم میرم کمکم نمیکنن میگن خودت بهتر میدونی چه تصمیمی بگیری تو چند راهه موندم همسرم هم اصلا ادم طلاق بده نیست نمیدونم چیکار کنم یکی توروخدا صدامو بشنوه کمک کنه نمیدونم واقعا چکار باید بکنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

02122476041